محمد باقر نوبخت: مجلس مقدم بر دولت است
به گزارش خبرنگار سیاسی پایگاه خبری مردم ایران: دکتر محمدباقر نوبخت هم سابقه سخنگویی در دولت روحانی را دارد و هم ۲ دوره رئیس سازمان برنامه بودجه بوده است. او پیش از دولت های یازدهم و دوازدهم ۴ دوره نماینده مجلس بوده و در کمیسیون های اقتصادی مجلس حضور داشته است. نوبخت اکنون دبیرکل حزب اعتدال و توسعه است، حزبی که رسما اعلام کرده است به دنبال تشکیل یک لیست انتخاباتی برای مجلس است.
وی گفت: بنده فکر میکنم حداقل ۴ مؤلفه میتواند برآیند این حضور جریانهای سیاسی و نمایندگان آنها را در عرصه انتخابات مجلس آتی را تعیین کند. نخست تبیین جایگاه و ظرفیت مجلس است. واقعیت این است که مجلس نمادی از جمهوریت است اما تنها نماد نیست. نماد دیگر جمهوریت در نظامهای سیاسی، دولت و مشخصاً ریاست جمهوری است. هرچند هم قوه مجریه و هم قوه مقننه دو نماد اراده ملی محسوب میشوند، اما در ترتب و تدرج این دو نماد در نظام سیاسیِ ما مجلس مقدم بر دولت یا قوه مجریه است. در نظام سیاسی ما قدرت مجلس را بیش از دولت تعیین کرده اند به طوری که دولت یا رئیس جمهور بعد از اینکه از مردم رأی میگیرد برای تعیین همکاران خودش در کابینه باید از نمایندگان مردم و به طریقی مجدداً از مردم اجازه بگیرد. نه تنها این قدرت در پارلمان و قوه مقننه هست بلکه قوه مقننه قادر هست همین جمعی را که مع الواسطه انتخاب رئیس جمهور توسط مردم میآیند و آنها را تأیید میکند، میتواند آنها را عزل هم بکند، و میتواند تک تک وزرا را که قبلاً تأیید کرده است به واسطه عملکردشان تغییر دهد و به عبارتی ضمانت اجرا داشته باشد برای نظارتی که الان توضیح خواهم داد و حتی در سطح بالاتر میتواند رئیس جمهور را هم عزل بکند. عزل بالاترین مقام اجرایی کشور پس از مقام معظم رهبری توسط مجلس شورای اسلامی از اختیارات مصرح قوه مقننه است که در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران ذکر گردیده و این نشان از قدرت والای مجلس شورای اسلامی است.
در برخی از کشورها و نظامهای سیاسی، رئیس جمهور میتواند پارلمان را منحل بکند اما در نظام جمهوری اسلامی ما این قدرت را ساختار نظام به قوه مقننه داده است؛ بنابراین نکته و مولفهای که در این ارتباط باید مورد توجه قرار بگیرد این است که بیش از پیش باید برای جامعه تبیین بشود که یک چنین انتخاباتی قرار است صورت بگیرد و ما اراده مردم را در اینجا متعین بکنیم. ضمن اینکه، نه تنها در حوزه نظارت بلکه برای اجرا هم رئیس جمهور از مردم رأی میگیرد که بیاید قوه مجریه را مدیریت کند و این را اجرا کند. چه چیزی را اجرا کند؟ منویات و مصوبات مجلس یعنی قوه مقننه را اجرا کند. پس قوه مقننه هم تأیید کننده و شکل دهنده قوه مجریه و یا به نوعی تکمیل کننده آن نماد جمهوریت است.
نکته دیگر درباره اهمیت مجلس این است که اراده خودش را برای اجرا به صورت مصوبات به دولت ابلاغ میکند، نظارت میکند و قادر است برای نظارت، ضمانت اجرا داشته باشد و همه آنهایی را که به دولت داده است همه را یکی یکی پس بگیرد؛ حتی آن اختیاراتی را که مردم به وکیل خود داده اند به اعتبار قدرت مردم با استیضاح رئیس جمهور پس گرفته شود. اگر در یک چنین فضایی ما بیاییم برای مردم تبیین کنیم که این مجلس چه قدرت و ظرفیتی دارد دیگر افراد نمیگویند که رأی بدهیم یا ندهیم! مردم باید بدانند که برای تشکیل یک چنین قوهای قرار است اقدام بکنند و رای بدهند. برای تغییرات اساسی و کلان و برای ساختن آینده خود.
اگر مجلس را یک مینیاتوری از کل نقشه و تابلوی جمعیت کشور محسوب بکنیم، باید آن خصوصیات در مجلس هم باشد و مردم باید حس کنند که این مجلس متعلق به خودشان است. پس آن تنوع سلایقی که در کلیت جامعه وجود دارد با همان نسبت، حالا کمتر یا بیشتر، بالاخره باید در مجلس متعین باشد. اگر بخشی از جامعه احساس کند که این مجلس آن جریان فکری و آن منویات و درخواستشان را نمایندگی نمیکند طبعاً نسبت به کارکرد و عملکرد مجلس دلسرد خواهند شد و اگر این امکان وجود داشته باشد که همه شرکت بکنند، آنگاه مردم آزادانه انتخاب میکنند. البته در تمام این مواردی که میگویم چهارچوبهایی که باید رعایت بشوند در ذهنم هست اما واقعاً اگر چارچوبهای قانونی به طور کلی رعایت شوند و یک نوع نگاهها و القاعات فراقانونی رادیکال در شکلگیری مجلس اتفاق نیفتد، من فکر میکنم مردم نسبت به مجلس و انتخاباتش امیدوارتر میشوند که بیایند و در این عرصه شرکت بکنند ولی اگر مردم آن نماینده و نماد و سلیقه خودشان را که حالا میتواند سلیقه سیاسی باشد، سلیقه اقتصادی باشد، سلیقه فرهنگی باشد را در جمع کاندیدهایی که نهایتاً در معرض انتخاب قرار میگیرد را نبینند قطعاً در انتخابات آن حضور فعال را نخواهند داشت. و این عدم مشارکت جمهور تبعات خوبی از حیث داخلی و بین المللی نخواهد داشت.
مردم بعد از اینکه بپذیرند که مجلس و قوه مقننه میتواند منشأ اثر بسیاری از تحولات بشود دیگر مشارکت مثلاً ۶۸ درصدی در نظرسنجیها در حد ۲۸ درصد، تقلیل نخواهد کرد. این حرف یک گمانه زنی ناظر به رخدادهای پیشین و سوابقی که در انتخابات قبل وجود داشته و همه آن تنوع سلایق وجود نداشتند، است. به همین جهت مردم فکر میکنند که این بار هم شاید به همان شکل باشد که نتوانند کسی را پیدا کنند که طرز فکرشان را در مجلس نمایندگی کند.
موضوع سوم را هم اجازه بدهید که همین جا اضافه بکنم که از آن سو برای کارایی آن پارلمان و آن قوهای که میتواند قوه دیگری را به عنوان نماد جمهوریت هدایت کند و به آن مانیفست اجرا بدهد، شکل دهد. شایسته این موضوع این است که افراد توانا و قدرتمند و فهیمی که اگر در آن جایگاه قرار میگیرند بتوانند آن راهبری را نسبت به قوه دیگر یعنی قوه مجریه داشته باشند. اگر در کمیسیون مجلس یک کارشناس متخصصی بیاید؛ یعنی به یک نوعی دانش او فراتر از دانش نمایندگان باشد، قطعاً این مجموعه با یک چنین دستمایه تجربی و مدیریتی و علمی نمیتوانند در آن جایگاهی بمانند که هدایت و راهبری بکند و در راستای خواستههای مردم آن چیزی را که قوه مجریه باید انجام بدهد، را پیگیری بکند.
یک مؤلفه دیگری هم وجود دارد که زمینه مشارکت را فراهم میکند و آن دست اندرکاران انتخابات هستند که میتوانند به مردم پیام بدهند که این تنوع سلایقی که لازمه هر جامعه زنده، پویا و آزاد و مردم سالار است عیناً برای مجلس هم قابل تعبیه است؛ با توجه به همه آن ضوابطی که باید در نظر گرفته شود و بنده هم هیچگاه فراتر از آن روابط اعتقاد ندارم. به همین جهت اگر جامعه پیش داوری بکند که ممکن است اجازه ندهند که آن تنوع سلایق و آن شایستگانی که برای یک کار بسیار مهم قرار است اعزام بشوند، نام شان در مجموعه افراد کاندیدا نیست طبیعتاً از ابتدا ممکن است یک نوع سردی در فضای انتخابات بوجود آید.
شاید اگر برگردیم به صفحه سیاسی این مقطع، من فکر میکنم تشخیص مقام معظم رهبری و تاییدشان برای ضرورت مشارکت بسیار راهبردی بود، این مشارکت حتماً رقابت را هم میطلبد، ضمن اینکه سلامت را هم میخواهد، ضمن اینکه امنیت را هم میخواهد و همه اینها در ابتدای امسال که در پایان سال با انتخابات مواجه هستیم میتواند یک راهبری مناسب، یک رویکرد یا یک استراتژی مقبول باشد. پس باید انتظار داشته باشیم که آن دستاندرکاران هر کدام در جایگاه خودشان، ابتدا احزاب و گروهها به عنوان تشکلهای مدنی و رسمی و قانونی تلاش کنند و نیروهای قابل توجهی را ارائه بکنند و آن شایستگانی را که متناسب با آن مأموریت خطیر و سترگی که برای پارلمان هست در نظر بگیرند وارد عمل بشوند. پس برای این کار احزاب باید بیایند. ما اینجا با یک تردیدی مواجه شدیم و بخشی از احزاب ما بر اساس اتفاقات گذشته پیش داوری کردند که ممکن است این اتفاق نیفتد، به همین جهت با وجود اینکه تلاش شد و دعوت شد، برخیها نیامدند.
من برمیگردم به خود حزب اعتدال و توسعه که رسماً اعلام کردیم ما از این فرصت استفاده میکنیم و وارد میشویم که نه تنها از نیروهای شایسته درون حزبی خودمان استفاده بکنیم بلکه از سایرین هم استفاده بکنیم چون ما همیشه یک مقدار فراتر از بحث حزب عمل میکنیم یعنی اعتقادمان این است که حزب ما تمامیت خواه نباید باشد. برای دو دولت قبلی هم ترکیب کابینه این نبود که همه افراد عضو اعتدال باشند بلکه اعتقاد داشتیم که اتفاقاً اگر شایستگان از جریانهای مختلفی باشند و مقبول مردم نیز واقع گردند منجر به وزانت مؤلفه قدرت دولت ما خواهد شد.
به هر تقدیر اجازه بدهید من این را با صراحت و صمیمیت بگویم بالاخره افرادی یک تجربه ای دارند و میخواهند بروند در مجلس که اگر در فلان کمیسیون مجلس قرار گرفتند و کارشناس دولت آمد نسبت به او کم نداشته باشند و آن دانش و تجربه لازم را داشته باشند.
پس اینها کسانی هستند که یک سوابق خدمتی دارند و اگر هم به مجلس میروند در کار تقنینی هم صاحب تجربهای هستند و اینها یک سرمایه اجتماعی دارند و به طبع هر کسی مراقب است که این سرمایه اجتماعیاش ناگهان ناجوانمردانه و غیر قابل پیش بینانه و غیرقانونی مورد تعرض قرار نگیرد. به عنوان مثال گاهی اوقات یک اتهامی شما به کسی میبندید تا او بیاید این را اثبات بکند، معلوم نیست همه آنهایی که گزارش قبلی را شنیدند این رد اتهام را هم بشنوند، یا ممکن است آنها پیش داوری بکنند که دستاندرکاران انتخابات ممکن است این اجازه را به آنها ندهند و یک مهر عدم تأیید و عدم صلاحیت و عدم احراز بزنند برای کسی که سالها یک مسئولیتی داشته است و این را برای خودشان ملاک میگیرند تا مشارکت نکنند.
در انتخابات قبلی یک نفر آمده بود و خیلی بغض آلود به من میگفت که من را با اسکورت و محافظ میبردند و میآوردند و خانوادهام اینها را میدیدند، الان که صلاحیت من را رد میکنند من پیش بچه دانشجوی خودم خجالت زدهام که بچه من فکر بکند که پدر من یک کار نادرست و ناصوابی انجام داده است و نمیتواند قانع بشود که صرفاً مواضع سیاسی باعث رد صلاحیت شده است. در نهایت میخواهم عرض کنم که یک عده نیامدند، آن عدهای هم که آمدند در قدم اول مواجه شدند با چیزی که در سنوات گذشته سابقه نداشته است.
ممکن است با تغییر قانون انتخابات، یک اختیارات بیشتری به هیئتهای اجرایی برای تصمیم گیریها داده شود چون آن مراجع اطلاعاتی امنیتی و آن مراجع چهارگانه یا پنجگانه گزارش خودشان را به هیئت اجرایی هم الان میدهند، به طبع آنها با همان گزارشاتی مواجه خواهند بود که شورای نگهبان بعداً مواجه خواهد بود.
خب ما برخلاف گذشته متوجه شدیم که اقدام هیئتهای اجرایی در پارهای از موارد نگران کننده بود یعنی افرادی تأیید نشدند که انتظار جامعه و افکار عمومی چیز دیگری بود. البته ما اینجا انتظار داریم و هنوز کار را تمام شده نمیدانیم در این عرصه به رغم اینکه اما و اگر در برخی از تشکلهای سیاسی و حزبی بود ما با صراحت اعلام کردیم اگر تا آنجایی که به ما امکان بدهند ورود میکنیم مگر اینکه این امکان از ما گرفته شود. به همین جهت با یک چنین رویکردی آمدیم ولی حداقل ۵ نفر از اعضای کادر مرکزی ما در مرحله اول تأیید صلاحیت نشدند که باز ما انتظار داریم هیئتهای محترم نظارت و شورای محترم نگهبان تجدید نظر بکنند.
به هر تقدیر گذشته نشان داده که آنها هم اعمال نظر میکنند به خصوص اینکه این بار باید ما یک اطمینان بخشی هم در جامعه داشته باشیم به خاطر برخی از مسائل گذشته، از این رو این هم به عنوان مؤلفه چهارم در خصوص اینکه چطور میتوانیم یک مجلس خوب و قوی تشکیل بدهیم آنهم با مشارکت بالا و با دل بستن مردم موثر است. فراموش نکنیم این مجلس شاید با مجالس گذشته این فرق را دارد که میزان بروز نارضایتیهایی که الان ما با آنها مواجه هستیم بیشتر است. این نارضایتیها در گذشته اگر هم وجود داشته به این حد ظهور و بروز نکرده بود که ما برخی از اعتراضات گسترده پیش آمده را ببینیم که اینها به هر تقدیر نمادی از عدم رضایت است. به طبع ما باید مجلسی تشکیل بدهیم که آن مجلس با برخورداری از این ظرفیت و این فرصتها بتواند نارضایتیها را کم بکند و در بهترین حالت خواسته های در چارچوب قوانین مردم را تا حد ممکن عملیاتی سازد.
من بعداً در بخش دیگری خواهم گفت اتفاقاً حزب اعتدال و توسعه برای ورود به انتخابات مجلس راهبرد خودش را بر اساس کاهش نارضایتیها گذاشته است یعنی اگر از ما سؤال بکنند که هدف راهبردی و اصلی شما چیست ما میگوییم کاهش نارضایتیها و من بعداً توضیح خواهم داد برای کاهش نارضایتیها کل جمعیت ایران از این طریق میخواهیم نارضایتیشان را کم بکنیم. اینها را فعلاً در یک برش صنفی به بخشهای مختلف تقسیم بکنیم. مثلاً به شاغلین و بازنشستگان. خود شاغلین را از نظر نامگذاری میتوان به فرهنگیان، کادر درمان، ایثارگران و غیره تقسیم کرد یا در بازنشستگان به بازنشستگان کشوری و لشکری و بازنشستگان تأمین اجتماعی تقسیم کرد. اینها هر کدام مطالباتی دارند که اتفاقاً بخش بزرگی از اینها از مجلس محترم فعلی در قانون برنامه هفتم انتظار داشتند و انتظار دارند که این اقدامات را انجام بدهد و آن خواستههایی را که اینها دارند و به خاطر عدم تحقق آنها الان ناراضی هستند، تقلیل پیدا کند.
از این جهت فکر میکنیم که میشود این مجلس را در این مقطع که نارضایتیها یک ظهور و بروزی دارد، موثر بدانیم، من الان نمیخواهم داوری بکنم که نارضایتیها فقط مال این مقطع است؛ حتماً یک چیز انباشتهای است ولی آیا آن انباشته مثل آن وزنهای که گاهی نمیشود بلندش کرد یا آن گرما به جایی رسیده است که به نقطه جوش نزدیک شده است! من فعلاً نمیخواهم داوری بکنم ولی میخواهم بگویم که باید این را بپذیریم و باید قبول بکنیم که مجلس پیش رو با وجود این نارضایتیهای بروز کرده و با این مجموعه سر باز کرده مواجه است و به طبع مسئولیتش بسیار سنگین است . به خصوص وقتی که در مراجع برون مرز هم به خاطر اهداف سو خودشان از این فرصت نارضایتی میخواهند نهایت استفاده را بکنند، پس چقدر خوب است که ما بتوانیم یک مجلسی با این مولفهها تشکیل بدهیم که توانایی کاهش نارضایتیها را چه در ارتباط با امنیت ملی داخلیمان و چه در منافع ملیمان در رقابتهای منطقهای و جهانی داشته باشد.
نکته دیگر اینکه ما در همه مباحث حاکمیتی اگر قرار است از طریق مذاکره عمل بکنیم اگر دولتی از پشتوانه آرای گسترده مردم برخوردار باشد در واقع با مؤلفه قویتری میتواند مناظره کند، مصاحبه بکند و در این جنگ ارادهها با کشورهای دیگر موفقتر عمل نماید. پس این موضوع مشارکت مردم محاسن بسیار زیادی دارد، و برای این مجلس ما باید به این مسئله هم توجه وافر داشته باشیم.
الان ما هنوز منتظر هستیم که بقیه دوستانی که در کادر مرکزی نیامدند بیایند و بعداً ممکن است این سؤال را داشته باشید که آیا با اصلاح طلبان یا با اصولگرایان معتدل با نامهای مختلفی که هستند لیست میدهید یا نه؟ درحال حاضر هیچ توافق و تفاهمی نداشتیم. در مجموعه حزب اعتدال و توسعه بنده دبیرکل این حزب هستم و اگر جمعبندی بخواهد انجام بشود به هر حال دبیرکل طبیعتاً شانسی بیشتر از سایرین دارد که به عنوان سرلیست قرار بگیرد. آن وقت که سایر افراد یا جریان ها هم اگر قرار باشد بیایند باید این اجازه داده بشود که چهرههای آنها هم بیایند و بالاخره با یک شاخصی گفته شود که چه کسی میتواند به عنوان سرلیست باشد. شاید از شاخص های مورد بحث برای سر لیست همین سوابق تقنینی و سوابق اجرایی و سوابق علمی و مطالعاتی آثار پژوهشیاش باشد و همه اینها میتواند ملاک عمل قرار بگیرد. من فکر میکنم شاید ماه دیگر این موقع راحتتر بتوان راجع به این موضوع صحبت کرد.
واقعیت امر این است که اگر یک پاسخ دقیق نه خوشبینانه و نه بدبینانه بخواهیم بدهیم شاید الان یک مقدار زود باشد که بخواهیم بگوییم که آیا این حزب اعتدال و توسعه با همین ۱۰ الی ۱۵ نفری که الان برای ما در تهران وجود دارد برویم برای کارزار انتخابات یا این تعداد میتواند حسب ائتلافی به ۳۰ نفر برسد که ترکیبی از اصولگرایان معتدل، جریان اصلاح طلبان معتدل باشد.
معمولاً هم ائتلاف در خصوص انتخابات یک امر بدیهی و پذیرفته شده در دنیا است. گاهی اوقات حتی بعضاً برای اینکه کرسیهای پارلمانی حد نصاب را داشته باشند با احزاب مخالف خودشان هم هماهنگی میکنند. بالاخره آن هم یک آرایش سیاسی و تاکتیکهای سیاسی پارلمانی است. در همین فضای ویژه داخل خودمان هم گاهی اوقات فراکسیونهای مختلف مجلس ممکن است با یکدیگر نه از ابتدا تا انتها و روی همه مسائل، در پارهای از موارد با هم یک ائتلاف نسبی میداشتند تا یک اتفاقی بیفتد. مثلاً حتی برای هیئت رئیسه گاهی اوقات این دوتا جریان به هم نزدیک میشدند و روی یک سری افراد توافق میکردند این اتفاق میتواند بیفتد و این بسته به اینکه نیروی گریز از مرکز آن دوستانی که خیلی منفی نگاه میکنند بیشتر باشد یا جاذبه متمایل به مرکز بیشتر باشد که آنها به این طرف بیایند. آقای دکتر لاریجانی را جزو اصولگرایان معتدل میدانیم. آقای دکتر لاریجانی حزبی ندارند ولی خب شنیدم که یک تعداد از نمایندگان ادوار با ایشان هماهنگ شدند. ما سرنوشت مجلس آتی را فقط در انتخابات شهر تهران و حوزه انتخاباتی تهران نمیبینیم، این افراد ۳۰ نفر هستند اما تعداد زیادی در اقصی نقاط کشور وجود دارند. ما با هر جریان دیگری مثل جریان اصلاح طلبان معتدل میتوانیم روی استانهای دیگر و حوزههای متعدد یک تشکیک مساعی بکنیم ولی تا اینجا واقعیت را به شما بگویم هیچ توافقی با هیچ یک از این دو مجموعه صورت نگرفته است. ما در استانها خیلی بیشتر امیدوار هستیم تا خود تهران؛ شاید یک مقدار مسئله مشارکت تقلیل یافته تهران یا پیش بینیها و گمانهزنیهایی که تا اینجا صورت گرفته معمولاً برای تهران بیش از سراسر کشوری از حوزهها مشارکت را پیشبینی میکنند که من امیدوارم با توجه به درایت و عقلانیتی که در مردم شریف و بزرگوار تهران وجود دارد با توجه به جمع جهات از این فرصت برای همان اهدافی که در جهت بهبود شرایط و کاهش نارضایتیها است استفاده کنند. به هر تقدیر اگر این مشارکت کُند و محدود باشد بهتر از کلاً حضور پیدا نکردن است. الان هیچ توافقی نداریم ولی از آن مجموعهای هستند که اگر در آینده فرصتی بشود همانند اصلاح طلبان معتدل میتوانیم هم روی لیست تهران و هم روی لیست شهرستانها با آنان رایزنی کنیم.